برای اینکه از نظر دیگران بامزه بهنظر برسید، باید خودآگاه یا ناخودآگاه چیزهای زیادی دربارهی شوخی و مزهپراندن بدانید. در عینحال، بامزهبودن کمی هم به شخصیت آدم مربوط میشود. در اینجا سعی میکنیم چند پیشنهاد به شما بدهیم که در راه بامزهشدن کمکتان میکند.
پیازداغش را زیاد کن
وقتی دوستت که دیر سر قرار حاضر شده، از تو میپرسد چند وقت است اینجا ایستادهای، بهجای اینکه اخمهایت را در هم فرو ببری و بگویی «دقیقاً یه ربع!»، با لحن بیخیال بگو: «هیچی، تقریباً نصف عمرم رو!» اینجور جوابدادن بامزه است، چون در آن اغراق وجود دارد و واقعیت بهشکل بزرگتر و کاریکاتوری تصویر شده است.
غیرمنتظره باش
یکی از چیزهایی که موجب خنده میشود، اتفاقهای غیرمنتظره است؛ مثلاً وقتی کسی لیز میخورد و میافتد زمین، آدم بیاختیار خندهاش میگیرد! خلاصه گاهی انجام کارهای غیرمنتظره، بهنظر بقیه بامزه خواهد آمد.
بگذار لباست چروک بخورد
اگر از آن آدمهای خشک و اتوکشیدهای، بد نیست گاهی بگذاری لباست چروک بخورد یا حتی خاکی شود! یعنی چه؟ یعنی اینکه گاهی هم از نظم خشک و تکراری زندگی روزمره خارج شو و کمی آزادی به برنامهها و زندگیات ببخش. میتوانی از لباسپوشیدن شروع کنی و لباسهای اسپرتتر و راحتتری را امتحان کنی.
یک جک بگو، ولی بامزه!
اینکه بخواهی همیشه بامزه باشی، ایدهی چندان خوبی نیست. مثلاً گفتن یک جک بامزه در روز بهتر از گفتن یک جک بامزه و ده جک بیمزه است.
به نظر بقیه احترام بگذار
اگر چیز بامزهای میگویی، ولی کسی نمیخندد، یعنی که حرفت بهنظر بقیه بامزه نیست. خوب است که به عکسالعمل اطرافیانت دقت کنی تا شوخیهایت را آنقدر ادامه ندهی که بهقول معروف سنگ روی یخ بشوی!
یک نکتهی مهم دیگر: حواست باشد که آدمها ممکن است به چیزی بخندند، اما از آن خوششان نیاید.
نگاه کن و قرض بگیر
یکی از راههای بامزهشدن این است که با فضاهای بامزهی کمدی یا کتابهای طنز آشنا شوی. آنوقت هم ناخودآگاه از این فضاها تأثیر میگیری و هم میتوانی بنا به موضوع در صحبتهایت از بامزگیهای آنها استفاده کنی.
بامزه نباشی، دنیا به آخر نمیرسد
اگر خیلی استعداد بامزهبودن نداری، یادت باشد که مجبور نیستی بامزه باشی! دلایل متنوعی هست که آدم ها بهخاطرش بخواهند با تو و در کنار تو باشند. بنابراین خیلی نگران نباش.